loading...
پدر و مادر
پیغام مدیر سایت

به پدر و مادر خود نیکی کنید

با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت بازديد کنندگان محترم
اميدوارم که از مطالب سايت راضي باشيد
اين سايت با عنوان احترام به والدین (پدر و مادر) تاسیس گردیده است
شما میتوانید با مراجعه به بخش بندی های سایت انواع
مقاله/عکس/فیلم/  را مشاهده کنید... .

 
 کاري ازسید محمد حسین ابریشمی نیک از دانشگاه آزاد سما واحد بابل
بازديدکنندگان محترم شما ميتوانيد از آدرس هاي زير نيز وارد سايت ما شويد
http://smbvaledein.dde.ir
http://samababol-valedein.rozblog.com

Image result for ‫عکس رهبر و خمینی‬‎



Image result for ‫عکس پدر و مادر‬‎



abrishami بازدید : 175 یکشنبه 16 آبان 1395 نظرات (0)

 

یکی بود ، یکی نبود

 یکی بود ، یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست .

روزی حضرت موسی در خلوت خویش از خدایش سئوال می کند : آیا کسی هست که با من وارد بهشت گردد ؟ خطاب میرسد : آری ! موسی با حیرت می پرسد : آن شخص کیست ؟ خطاب میرسد : او مرد قصابی است در فلان محله ، موسی می پرسد : میتوانم به دیدن او بروم ؟ خطاب میرسد : مانعی ندارد !

فردای آن روز موسی به محل مربوطه رفته و مرد قصاب را ملاقات می کند و می گوید : من مسافری گم کرده راه هستم ، آیا می توانم شبی را مهمان تو باشم ؟ قصاب در جواب می گوید : مهمان حبیب خداست ، لختی بنشین تا کارم را انجام دهم ، آن گاه با هم به خانه می رویم ، موسی با کنجکاوی وافری به حرکات مرد قصاب می نگرد و می بیند که او قسمتی از گوشت ران گوسفند را برید و قسمتی از جگر آنرا جدا کرد در پارچه ای پیچید و... کنار گذاشت . ساعاتی بعد قصاب می گوید : کار من تمام است برویم ، سپس با موسی به خانه قصاب می روند و به محض ورود به خانه ، رو به موسی کرده و می گوید : لحظه ای تامل کن ! موسی مشاهده می کند که طنابی را به درختی در حیاط بسته ، آنرا باز کرده و آرام آرام طناب را شل کرد . شیئی در وسط توری که مانند تورهای ماهیگیری بود نظر موسی را به خودجلب کرد ، وقتی تور به کف حیاط رسید ، پیرزنی را در میان آن دید با مهربانی دستی بر صورت پیرزن کشید ، سپس با آرامش و صبر و حوصله مقداری غذا به او داد ، دست و صورت او را تمیز کرد و خطاب به پیرزن گفت : مادرجان دیگر کاری نداری ، و پیرزن می گوید : پسرم ان شاءالله که در بهشت همنشین موسی شوی . سپس قصاب پیرزن را مجدداً در داخل تور نهاده بر بالای درخت قرارداده و پیش موسی آمده و با تبسمی می گوید : او مادر من است و آن قدر پیر شده که مجبورم او را این گونه نگهداری کنم و از همه جالب تر آن که همیشه این دعا را برای من می خواند که " انشاء الله در بهشت با موسی همنشین شوی ! "چه دعایی !! آخر من کجا و بهشت کجا ؟ آن هم با موسی ! موسی لبخندی می زند و به قصاب می گوید : من موسی هستم و تویقیناً به خاطر دعای مادر در بهشت همنشین من خواهی شد !

************************

خداوند در مورد یحیی ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: «او را سفارش به نيکى به پدر و مادرش نموديم » و در مورد عیسی می‌فرماید:«خداوند مرا نسبت به مادرم نیكوكار قرار داده است و جبار و شقی قرار نداده است.»

روزی محمد فرشی پهن فرموده بود و روی آن نشسته بود كه در این موقع شوهر حلیمه به حضور آن حضرت آمد، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به یاد مهربانی‌های او، برخاست و او را احترام زیادی كرد و گوشه‌ای از فرش خود را گسترد و پدر رضاعی خود را روی آن نشاند طولی نكشید كه مادرش حلیمه وارد شد، حضرت گوشه دیگر فرش را برای او پهن كرد و او را روی آن نشانید و محبت فراوانی به مادر رضاعی خود كرد.

در آیات به انسان‌ها سفارش شده است كه نسبت به پدر و مادر احترام و احسان كنند و نگفته است كه ای مسلمان‌ها به پدر و مادر خود احترام كنید «و به انسان و فرزندان انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند و با رفتار شايسته و پسنديده خشنودى خاطرشان را فراهم آورد.» و از طرف مادران و پدران هم احترام آنها اختصاصی به پدران و مادران مسلمان ندارد بلكه هر كس كه پدر و مادر است باید مورد احترام فرزندان قرار گیرد چون در آیات سخن از «والدین» است بدون هیچ قیدی به ایمان و اسلام.

abrishami بازدید : 88 جمعه 14 آبان 1395 نظرات (0)

چند آیه از قرآن کریم در مورد احترام به پدر و مادر :

 

«وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَ بَني‏ إِسْرائيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا»(بقره، 83)


و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.

**************


«وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا»(نساء، 36)

و خدا را بپرستيد! و هيچ چيز را همتاى او قرار ندهيد! و به پدر و مادر، نيكى كنيد.

**************


«قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»(انعام، 151)

بگو: «بياييد آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است برايتان بخوانم: اينكه چيزى را شريك خدا قرار ندهيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد!

abrishami بازدید : 102 پنجشنبه 13 آبان 1395 نظرات (0)

مادر که برود نظم خانه به هم می‌ریزد ...

علی نجف ...

حسن بقیع ...

حسین کربلا ...

زینب دمشق ...

.

.

.

و مهدی را نمیدانم کجا بیابم ...

فرارسیدن ایام فاطمیه تسلیت.

abrishami بازدید : 175 پنجشنبه 13 آبان 1395 نظرات (0)

می‌دانی...

بعضی‌ها را هر چه قدر بخوانی...خسته نمی‌شوی!

بعضی‌ها را هر چه قدر گوش دهی...عادت نمی‌شوند!

بعضی‌ها هرچه تکرار شوند... باز بکر هستند و دست‌نخورده!

دیده‌ای؟

شنیده‌ای؟

بعضی‌ها بی نهایتند!

مثل مادر...

abrishami بازدید : 2646 پنجشنبه 13 آبان 1395 نظرات (0)

ته دسه هيمه و رسن بورده  / ته قد نشا و خرمن بورده

اتا دم راحت دنيا نکردي/ ته عمر صحرا بتتن بورده

 

لالالالا خسه تن بلاره / شه مار بوي پيرن بلاره

 

ته مه گره دايي توئه بلاره /  ته شو مسه نشي خوئه بلاره

مسه لالا خوندسي تا صواحي /  مسه داشتي آرزوئه بلاره

 

لالا دل دارنه ارمونه بلاره /  بي ته دنيا مه زندونه بلاره

 

ته دوش مشته هيمه، من ته بلاره /  ته دس پره پينه، من ته بلاره

يا نشاء کردي يا مال په دئي  / ته سر ا تن خسه، من ته بلاره

 

لالا چش مشته اسري  بلاره  /  ته مه دنياي خشيه بلاره

 

افتاب ته دل گوشه نوونه /  بهار ته دسه ونوشه نوونه

اگه دنياي خشي مه بووشه  / جان مار گرم کشه نوونه

 

لالالالا شه غمخواره بلاره /  اسا ونه تن نخاره بلاره

معنی فارسی شعر:

دستت را هيزم و طناب بريده و زخمي کرده است/

قدت را نشاء و خرمن کوبي خم نموده است/

حتي يک لحظه در دنيا نياسودي/

عمرت در گشتن و دويدن در جنگل و صحرا تمام شده است/

لالالالا، به قربان تن خسته ات/

فداي بوي پيراهن مادرم بشوم/

به فدايت که مرا در گهواره تاب مي دادي/

به فدايت که شب ها برايم نمي خوابيدي/

برايم تا صبح لالايي مي خواندي/

به فدايت که برايم آرزوها داشتي/

لالا، به فدايت که دلم پر از حسرت و آرزوست/

بدون تو دنيا برايم زندان است/

به فدايت که کوله باري از هيزم بر پشتت نهادي/

به فدايت که دستانت پينه بسته است/

يا مشغول نشاء و يا به دنبال دام ها روانه بودي/

لالا، چشمم پر از اشک است، به فدايت/

تو خوشي دنياي من بودي/

خورشيد، حتي گوشه دل تو نمي شود/

بهار، نيز بنفشه دستانت نخواهد شد/

اگر تمام خوشي هاي دنيا برای من باشد/

هرگز ارزش خوابيدن در آغوش گرم مادر را نخواهد داشت/

لالا، به فداي غمخوار خودم/

به فدايش که اکنون تنش بيمار و رنجور است.

شعر از: شعبان نادري رجه،شاعر سوادکوهي.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    پدر
    Image result for ‫عکس در رابطه با پدر‬‎

    آمار سایت
  • کل مطالب : 30
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 173
  • بازدید کلی : 16,411
  • مادر
    Image result